اصطلاح شماره 35
Feel like (doing something)
معنی فارسی: خواستن
- I don't want to stay home again tonight, I feel like doing something.
- من نمیخوام امشب دوباره خونه بمونم، من میخوام یه کاری بکنم.
اصطلاح شماره 34
A Slap in the face
معادل فارسی: تو دهنی
- It was a slap in the face to be the only one not invited to the party.
- اینکه تنها کسی بود که به میهمانی دعوت نشده بود (برای او) مثل یک تو دهنی بود.
اصطلاح شماره 33
A piece of cake
معادل فارسی: مثل آب خوردن
- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.
- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.
اصطلاح شماره 32
Jump out of the frying pan and into the fire
معادل فارسی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن
- I know that you thought this part of the program was difficult, but wait until you sea the next part. You're jumping out of the frying pan and into the fire.
- من می دانم که شما فکر می کنید این بخش از برنامه مشکل بود، اما صبر کنید تا بخش بعدی را ببینید. شما دارید از چاله در می آیید و در چاه می افتید.
اصطلاح شماره 31
Lose one's head
معنی: دستپاچه شدن
- When Mel saw a dog in the street right in front of his car, he lost his head and drove into a tree.
- وقـتی مل سگی را در خیابان درست در مقابـل ماشینش دید، دستپاچه شد و بـه یک درخت زد.
اصطلاح شماره 30
Let the cat out of the bag
معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن
- I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.
- من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم بند را به آب داد.
اصطلاح شماره 29
Keep an eye open on something
معنی: مراقب چیزی بودن
- We've asked the neighbors to keep an eye open on the house for us while we are away.
- ما از همسایه ها خواسته ایم که وقتی بیرون هستیم مراقب خانه باشند.
اصطلاح شماره 28
Cross your finger
توضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن
- we'll be crossing our fingers for you to pass your exam.
- امیدواریم (دعا می کنیم) در امتحانت قبول شوی.
اصطلاح شماره 27
Under the weather
معنی: ناخوش، بدحال
- I stayed home from work because I was feeling under the weather.
- من سر کار نرفتم و خانه ماندم، زیرا احساس کسالت می کردم.
- When you catch cold, you feel under the weather.
- وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند.
اصطلاح شماره 26
Rain cats and dogs
معنی: سخت و شدید باریدن
- It's raining cats and dogs today! I wish I'd brought my umbrella to school!
- امروز دارد باران خیلی شدیدی می بارد. ای کاش چترم را به مدرسه می آوردم.
اصطلاح شماره 25
Keep something under your hat
معنی: چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن، تو دل خود نگه داشتن
- You should keep the news under your hat.
- تو باید این خبر را از بقیه مخفی نگه داری.
اصطلاح شماره 24
Drive somebody up the wall
معنی: کسی را عصبانی کردن
- That noise is driving me up the wall.
- آن صدا دارد من را عصبانی می کند.
- The news will drive him up the wall.
- آن خبر او را عصبانی خواهد کرد.
اصطلاح شماره 23
Don't count your chickens (until they've hatched)
معادل فارسی: جوجه را آخر پاییز می شمارند.
- Next Friday I will finally be able to pay you back that money I owe you.
- I won't count my chickens until they have hatched.
- جمعه آینده بالاخره می توانم آن پولی که به تو بدهکار هستم را پس بدهم.
- جوجه را آخر پاییز می شمارند (بعداً معلوم می شود).
ضرب المثل های انگلیسی
ضرب المثلها بخش مهمی از فرهنگ و زبان یک ملت را شامل می شوند و اغلب به شکل یک نثر کوتاه بیان می شوند و استفاده از آنها در گفتار و شنیدار موجب جذاب تر شدن آنها می شود.
مرغی که در هواست نباید به سیخ کشید |
To run with the hare and hunt with the hounds یکی به میخ و یکی به نعل زدن |
To carry coals to Newcastle زیره به کرمان بردن |
To go with the stream همرنگ جماعت شدن |
To move heaven and Earth آسمان را به زمین دوختن |
Physician, heal thyself کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی |
آب در هاون سائیدن |
Spare the rod and spoil the child کسی که بچه خود را نزند روزی به سینه خود خواهد زد |
The shoemaker's wife goes the worst shod کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد |
Half a loaf is better than no bread کاچی به از هیچ چیز است |
When in Rome, do as the Romans do خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو |
To get out of bed on the wrong side از دنده چپ برخاستن |
There is honour among thieves سگ سگ را نمی خورد |
دندان اسب پیشکشی را نمی شمارند |
Strike while the iron is hot تا تنور گرم است باید نان پخت |
با یک گل بهار نمی شود |
Light come, light go باد آورده را باد می برد |
His bread is buttered on both sides نانش در روغن است |
He is a button short یک تخته اش کم است |
To put the cart before the horse سرنا را از ته گشاد آن زدن |
به ساز کسی رقصیدن |
نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد |
چون گردکان بر گنبد |
Like a duck in thunderstorm مثل خر در گل مانده |
All is well that ends well شاهنامه آخرش خوش است |
Birds of a feather flock together کبوتر با کبوتر باز با باز |
To bite a file آب در هاون سائیدن |
To have a finger in every pie نخود هر آشی بودن |
دست و پا چلفتی است |
آتش را دامن زدن |
There is no smoke without fire تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها |
To fall from the frying pan into the fire از چاه درآمدن و در چاله افتادن |
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد |
1. Early to bed, early to rise makes a man healthy, wealthy and wise.
اين مثل در بيان سفارش سحرخيزي است كه موجب ثروت و سلامت و درايت و پيروزي است.
اين مثل بيان مي كند كه در جهان خوب و بد، تلخ و شيرين، خار و گل، شر و خير، موفقيت و شكست همه با هم است و همة اينها را بايد پذيرفت و از شكستها و نامراديها دلسرد و نااميد نشد.
3. Man needs wisdom rather than gold.
Wisdom is better than strength.
خرد بهتر بود از زر كه داري كه در زر، كس نبيند هوشياري «ناصر خسرو»
اين مثل در بيان ارزش و اهميت و تدبير و هوشياري است كه به گفتة اين مثل عقل به مراتب بهتر از پول و زر است. آدمي را عقل مي بايد نه زر.
کلمات بیشتری را اضافه کنید. Add more words. آیا این گفته ها صحیح یا اینکه غلط هستند؟ Are the statements right or wrong? سوالاتتان را بپرسید Ask questions. می توانم کمک کنم ؟ Can I help? لطفا, می شود پنجره را باز کنم ؟ Can I open the window, please? می توانم به فارسی بگویم ....؟ Can I say it in (Farsi ...)? پاسخهایتان را کنترل کنید Check your answers. دو سوال انتخاب کنید Choose two questions. اطلاعاتی درباره .... جمع آوری کنید. Collect information about... عکسها را رنگ آمیزی کنید. Colour the picture. کلماتتان را با (بغل دستی یادوستتان) مقایسه کنید. Compare your words with your partner. جملات را با استفاده از کلمات متن کامل کنید. Complete the sentences with words from the text. متن را کامل کنید. Complete the text. از روی جدول بنویسید. (کپی برداری کنید) Copy the chart. جملات را به ترتیب درست بنویسید. (جملات را مرتب کنید) Write the sentences in the right order. اشتباهات را تصحیح کنید. Correct the mistakes. جملات اشتباه را تصحیح کنید. Correct the wrong sentences. متن را به پنج بخش تقسیم کنید. Divide the text into five parts. آیا با این ....... موافقید؟ Do you agree with ... یک اتاق بکشید. Draw a room. توضیح بدهید ...... Explain... کلمات را در جای صحیح قرار بدهید. Fill in the right words. برای خودتان یک یار پیدا کنید. ( منظور از پار و دوست ؛ کسی است که بتوانید در سر کلاس از بین همکلاسی ها او را برای تمرین زبان انتخاب کنید) Find a partner. دلایل یا علت ها را پیدا کنید Find arguments. جوابهای سوالات را پیدا کنید Find the questions to the answers. داستان را تمام کنید. Finish the story. دلایل خوبی برای نظراتتتان ارائه بدهید. Give good reasons for your opinions. حدس بزنید ..... Guess... داستان, ممکن است به چه صورتی ادامه پیدا کند؟ How might the story go on? تصور کنید که ..... Imagine... به سی دی گوش کنید. Listen to the CD. به تصاویر نگاه کنید. Look at the pictures. یادداشت برداری کنید. Make notes. چندجمله بسازید. Make some sentences. مکالمات بیشتری با دوستتان انجام دهید. Make up more conversations with a partner. بخشهای جمله را با یکدیگر تطبیق بدهید. Match the sentence parts. جملات را با سوالات تطبیق دهید. Match the sentences to the questions. این (کلمه یا جمله ) به انگلیسی چه می شود؟ What's this in English? صفحه 25 کتابتان را باز کنید Open your textbook at page 25. افعال صحیح را (درجای خالی ) قرار دهید. Put in the right verbs. جملات را مرتب کنید . Put the sentences in the right order. افعال را در گروه صحیحی قرار بدهید. Put the verbs in the right groups. بلند بخوانید. Read out loud. بخاطر داشته باشید ... یا یادتان نرود ... Remember... ببخشید, من تکالیفم را نیاورده ام. Sorry, I haven't got my homework. فرض کنید که .... Suppose...