انجمن علمی زبان انگلیسی مدرسه راهنمایی تیزهوشان شهید بهشتی بروجرد

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 35

Feel like (doing something)

معنی فارسی: خواستن
 

- I don't want to stay home again tonight, I feel like doing something.

- من نمی‌خوام امشب دوباره خونه بمونم، من می‌خوام یه کاری بکنم.





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 34

A Slap in the face

معادل فارسی: تو دهنی

- It was a slap in the face to be the only one not invited to the party.

- اینکه تنها کسی بود که به میهمانی دعوت نشده بود (برای او) مثل یک تو دهنی بود.

 





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 33

A piece of cake

معادل فارسی: مثل آب خوردن

- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.

- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 32

Jump out of the frying pan and into the fire

معادل فارسی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن
 

- I know that you thought this part of the program was difficult, but wait until you sea the next part. You're jumping out of the frying pan and into the fire.

- من می دانم که شما فکر می کنید این بخش از برنامه مشکل بود، اما صبر کنید تا بخش بعدی را ببینید. شما دارید از چاله در می آیید و در چاه می افتید.





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 31

Lose one's head

معنی: دستپاچه شدن

- When Mel saw a dog in the street right in front of his car, he lost his head and drove into a tree.

- وقـتی مل سگی را در خیابان درست در مقابـل ماشینش دید، دستپاچه شد و بـه یک درخت زد.





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 30

Let the cat out of the bag

معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن
 

اصطلاحات انگلیسی

- I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.

- من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم بند را به آب داد.





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 29

Keep an eye open on something

معنی: مراقب چیزی بودن
 

- We've asked the neighbors to keep an eye open on the house for us while we are away.

- ما از همسایه ها خواسته ایم که وقتی بیرون هستیم مراقب خانه باشند.





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 28

Cross your finger

توضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن
 


 

- we'll be crossing our fingers for you to pass your exam.

- امیدواریم (دعا می کنیم) در امتحانت قبول شوی.

 





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 27

Under the weather

معنی: ناخوش، بدحال
 


 

- I stayed home from work because I was feeling under the weather.

- من سر کار نرفتم و خانه ماندم، زیرا احساس کسالت می کردم.

- When you catch cold, you feel under the weather.

- وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند.





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 26

Rain cats and dogs

معنی: سخت و شدید باریدن


 

- It's raining cats and dogs today! I wish I'd brought my umbrella to school!

- امروز دارد باران خیلی شدیدی می بارد. ای کاش چترم را به مدرسه می آوردم.





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 25

Keep something under your hat

معنی: چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن، تو دل خود نگه داشتن
 


 

- You should keep the news under your hat.

- تو باید این خبر را از بقیه مخفی نگه داری.

 





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 24

Drive somebody up the wall

معنی: کسی را عصبانی کردن
 


 

- That noise is driving me up the wall.

- آن صدا دارد من را عصبانی می کند.
 

- The news will drive him up the wall.

- آن خبر او را عصبانی خواهد کرد.

 





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

اصطلاح شماره 23

Don't count your chickens (until they've hatched)

معادل فارسی: جوجه را آخر پاییز می شمارند.
 


 

- Next Friday I will finally be able to pay you back that money I owe you.

- I won't  count my chickens until they have hatched.

- جمعه آینده بالاخره می توانم آن پولی که به تو بدهکار هستم را پس بدهم.

- جوجه را آخر پاییز می شمارند (بعداً معلوم می شود).





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه ی مطلب.



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 اصطلاح شماره 7

در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 اصطلاح شماره 6

در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 اصطلاح شماره 5

در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 اصطلاح شماره 4 

در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 اصطلاح شماره 3

در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 اصطلاح شماره 2

در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 اصطلاح شماره 1

در ادامه ی مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 ضرب المثل های انگلیسی

ضرب المثلها بخش مهمی از فرهنگ و زبان یک ملت را شامل می شوند و اغلب به شکل یک نثر کوتاه بیان می شوند و استفاده از آنها در گفتار و شنیدار موجب جذاب تر شدن آنها می شود.

 

First catch your hare, then cook him

مرغی که در هواست نباید به سیخ کشید


To run with the hare and hunt with the hounds

یکی به میخ و یکی به نعل زدن


To carry coals to Newcastle

زیره به کرمان بردن


To go with the stream

همرنگ جماعت شدن


To move heaven and Earth

آسمان را به زمین دوختن


Physician, heal thyself

کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی


To milk the ram

آب در هاون سائیدن


Spare the rod and spoil the child

کسی که بچه خود را نزند روزی به سینه خود خواهد زد


The shoemaker's wife goes the worst shod

کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد


Half a loaf is better than no bread

کاچی به از هیچ چیز است


When in Rome, do as the Romans do

خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو


To get out of bed on the wrong side

از دنده چپ برخاستن


There is honour among thieves

سگ سگ را نمی خورد


One should not look a gift horse in the mouth

دندان اسب پیشکشی را نمی شمارند


Strike while the iron is hot

تا تنور گرم است باید نان پخت


One swallow does not make summer

با یک گل بهار نمی شود


Light come, light go

باد آورده را باد می برد


His bread is buttered on both sides

نانش در روغن است


He is a button short

یک تخته اش کم است


To put the cart before the horse

سرنا را از ته گشاد آن زدن


To dance to a person's tune

به ساز کسی رقصیدن


He is a dog in the manager

نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد


Like water off a duck's back

چون گردکان بر گنبد


Like a duck in thunderstorm

مثل خر در گل مانده


All is well that ends well

شاهنامه آخرش خوش است


Birds of a feather flock together

کبوتر با کبوتر باز با باز


To bite a file

آب در هاون سائیدن


To have a finger in every pie

نخود هر آشی بودن


His fingers are all thumbs

دست و پا چلفتی است


To pour oil on the fire

آتش را دامن زدن


There is no smoke without fire

تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها


To fall from the frying pan into the fire

از چاه درآمدن و در چاله افتادن


A burnt child dreads the fire

مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد





تاريخ : چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط


1. Early to bed, early to rise makes a man healthy, wealthy and wise.
سحرخيز باش تا كامروا باشي
اين مثل در بيان سفارش سحرخيزي است كه موجب ثروت و سلامت و درايت و پيروزي است.


2. There is no garden without weeds.
گنج رنج نديده است كسي گل بي‌خار نچيده است كسي «جامي»
اين مثل بيان مي كند كه در جهان خوب و بد، تلخ و شيرين، خار و گل، شر و خير، موفقيت و شكست همه با هم است و همة اينها را بايد پذيرفت و از شكستها و نامراديها دلسرد و نااميد نشد.


3. Man needs wisdom rather than gold.
Wisdom is better than strength.
خرد بهتر بود از زر كه داري كه در زر، كس نبيند هوشياري «ناصر خسرو»
اين مثل در بيان ارزش و اهميت و تدبير و هوشياري است كه به گفتة اين مثل عقل به مراتب بهتر از پول و زر است. آدمي را عقل مي بايد نه زر.





تاريخ : جمعه 1 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط


کلمات بیشتری را اضافه کنید.

Add more words.

آیا این گفته ها صحیح یا  اینکه غلط هستند؟

Are the statements right or wrong?

سوالاتتان را بپرسید

Ask questions.

 

 

می توانم کمک  کنم ؟

Can I help?

لطفا, می شود پنجره را باز کنم ؟

Can I open the window, please?

می توانم به فارسی بگویم ....؟

Can I say it in (Farsi ...)?

پاسخهایتان را کنترل کنید

Check your answers.

دو سوال انتخاب کنید

Choose two questions.

اطلاعاتی درباره .... جمع آوری کنید.

Collect information about...

عکسها را رنگ آمیزی کنید.

Colour the picture.

کلماتتان را با (بغل دستی یادوستتان) مقایسه کنید.

Compare your words with your partner.

جملات را با استفاده از کلمات  متن کامل کنید.

Complete the sentences with words from the text.

متن را کامل کنید.

Complete the text.

از روی جدول بنویسید. (کپی برداری کنید)

Copy the chart.

جملات را به ترتیب درست بنویسید. (جملات را مرتب کنید)

Write the sentences in the right order.

اشتباهات را تصحیح کنید.

Correct the mistakes.

جملات اشتباه را تصحیح کنید.

Correct the wrong sentences.

متن را به پنج بخش تقسیم کنید.

Divide the text into five parts.

آیا با این ....... موافقید؟

Do you agree with ...

یک اتاق بکشید.

Draw a room.

توضیح بدهید ......

Explain...

کلمات را در جای صحیح قرار بدهید.

Fill in the right words.

برای خودتان یک یار پیدا کنید. ( منظور از پار و دوست ؛ کسی است که بتوانید در سر کلاس از بین همکلاسی ها او را برای تمرین زبان انتخاب کنید)

Find a partner.

دلایل  یا علت ها را پیدا کنید

Find arguments.

جوابهای سوالات را پیدا کنید

Find the questions to the answers.

داستان را تمام کنید.

Finish the story.

دلایل خوبی برای نظراتتتان ارائه بدهید.

Give good reasons for your opinions.

حدس بزنید .....

Guess...

داستان, ممکن است به چه صورتی ادامه پیدا کند؟

How might the story go on?

تصور کنید که .....

Imagine...

به سی دی گوش کنید.

Listen to the CD.

به تصاویر نگاه کنید.

Look at the pictures.

یادداشت برداری کنید.

Make notes.

 چندجمله بسازید.

Make some  sentences.

مکالمات بیشتری با دوستتان انجام دهید.

Make up more conversations with a partner.

بخشهای جمله را با یکدیگر تطبیق بدهید.

Match the sentence parts.

جملات را با سوالات تطبیق دهید.

Match the sentences to the questions.

این (کلمه یا جمله ) به انگلیسی چه می شود؟

What's this in English?

صفحه 25 کتابتان را باز کنید

Open your textbook at page 25.

افعال صحیح را (درجای خالی ) قرار دهید.

Put in the right verbs.

جملات را مرتب کنید .

Put the sentences in the right order.

افعال را در گروه صحیحی قرار بدهید.

Put the verbs in the right groups.

بلند بخوانید.

Read out loud.

بخاطر داشته باشید ... یا  یادتان نرود ...

Remember...

ببخشید, من تکالیفم را نیاورده ام.

Sorry, I haven't got my homework.

فرض کنید که ....

Suppose...





تاريخ : جمعه 1 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط