herbicide , noun علف کش ، مواد ضد رويش گياه ،عاملى که براى از بين بردن علف ها وگياهان بکار ميرود
hydrate , noun هيدرات
inert , adjectiveخنثى
insoluble , adjective نامحلول
insulin , noun انسولين
ion , noun يون
ionize , verb يون شدن
lactic acid , noun اسيد لاتيك بفرمولC3 H6 O3
limescale , noundeposit of calcium that adheres to surfaces after the evaporation of water
litmus , noun ماده ابى رنگى که از بعضى گلسنگ ها بدست ميايد ودر اثر اسيد زياد برنگ قرمزتبديل ميشود وهرگاه قليا بدان بزنند باز برنگ ابى در ميايد،تورنسل
نظرات شما عزیزان: