انجمن علمی زبان انگلیسی مدرسه راهنمایی تیزهوشان شهید بهشتی بروجرد

 
litmus paper , noun كاغذ تورنسل‌، كاغذي‌ كه‌ بماده‌ (litmus) اغشته‌ است‌
litmus test , noun تست قليايي و اسيدي سنجي با تورنسل
methane , noun متان4CH
mixture , nounمخلوط
molecule , noun مولکول
neon , noun نئون
nerve gas , noun poisonous chemical gas used in battle to paralyze the respiratory and central nervous system
neutralize , verbخنثى کردن
neutron , noun نوترون
nitric acid , noun اسيد نيتريک





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 herbicide , noun علف کش ، مواد ضد رويش گياه ،عاملى که براى از بين بردن علف ها وگياهان بکار ميرود
hydrate , noun هيدرات
inert , adjectiveخنثى
insoluble , adjective نامحلول
insulin , noun انسولين‌
ion , noun يون
ionize , verb يون شدن
lactic acid , noun اسيد لاتيك‌ بفرمول‌C3 H6 O3
limescale , noundeposit of calcium that adheres to surfaces after the evaporation of water
litmus , noun ماده ابى رنگى که از بعضى گلسنگ ها بدست ميايد ودر اثر اسيد زياد برنگ قرمزتبديل ميشود وهرگاه قليا بدان بزنند باز برنگ ابى در ميايد،تورنسل





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 fructose , noun فروكتوز،ماده قندى ميوه
fungicide , noun قارچ کش ،ماده دافع يا نابود کننده قارچ
fuse , verb گداختن
gas , noun گاز
gaseous , adjective گازى ،بخارى
glucose , noun گلوكز،C6 H12 O7 (قند 6 کربني )
granular , adjective دانه اى
graphite , noun سرب سياه
hallucinogen , noun
helium , noun هليم





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 emulsion , noun امولسيون
enzyme , noun انزيم
expand , verb منبسط شدن ،منبسط کردن
fatty acid , noun اسيد چرب
ferment , verb مخمرشدن
ferment , noun ماده‌ تخمير
flashback , noun پس زدن شعله
flask , noun بالن
formaldehyde , noun فرمالدئيد، بفرمول‌HCHO
formula , noun فرمول





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 dioxin , noun ديوكسين
dispersion , noun پاشيدگى
dissolve , verb اب کردن ،گداختن
distill , verb تقطيرشدن
effervesce , verb جوشيدن ،کف کردن ،جوش زدن ، گازدار كردن‌ (مشروبات‌ وغيره‌)
effervescent , adjective گازدار
electrolysis , noun برقکافت ،‌ الکتروليز
electrolyte , noun الکتروليت
electroplate , verb گالوانيزه کردن
emulsify , verb بشکل ذرات ريز و پايدار دراوردن( جسمى در محلولى)





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 crystallize , verb متبلور شدن
cyanide , noun سيانيد
DDT , noun dichloro diphenyl trichloroethane تركيب شيميايي كه براي توليد حشره كش استفاده مي شود
decay , verb واپاشى
decay , nounواپاشى
decompose , verb تجزيه شدن
degrade , verb فروريختن‌، درهم‌شكستن‌، تجزيه‌كردن‌
derive , verb مشتق شدن ،مشتق کردن
detoxification , noun مسموميت زدايي، سميت زدايي
dextrose , noun دكستروز، گلوكز راست‌ گرد





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 concentration , noun غلظت
condense , verb منقبض کردن يا شدن غليظ کردن ،هم چگال کردن
contaminant , noun الاينده
contaminate , verb الوده کردن ،الودن ،ملوث کردن ،سرايت دادن
contaminated , adjective الودن‌، ملوث‌ كردن‌، سرايت‌ دادن‌
corrode , verb خوردن‌ (اسيدوفلزات‌)، پوسيدن‌، زنگ‌ زدن‌ (فلزات‌)
corrosion , noun خوردگي‌ (عمل‌ شيميايي‌)، تحليل‌، فساد تدريجي‌، زنگ‌ زدن
corrosive , adjective خورنده ،موجد زنگ( در فلز وگياه)
crucible , noun بوته ،ظرف مخصوص ذوب فلز
crystal , noun





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 caustic , adjective
chain reaction , noun 
واكنش‌ زنجيري‌ ياهسته‌اي‌
chemical , noun شيميايي‌، كيميايي‌
chemical , adjective شيميايي‌، كيميايي‌
chemical reaction , noun واکنش شيميايى
chemist , noun شيمي‌ دان‌، داروساز
chemistry , noun علم‌ شيمي‌
chlorinate , verb اغشته‌ كردن‌ باكلر، با كلر تركيب‌ شدن‌
citric acid , noun اسيدسيتريك‌، جوهرليموترش‌
combustion , noun سوختن ،‌ احتراق





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 alkaline , adjective داراي‌ خاصيت‌ قليايي‌
amalgam , noun الياژ جيوه‌ باچند فلز ديگركه‌ براي‌ پركردن‌ دندان‌ وايينه‌ سازي‌ بكار ميرود، ،‌آمالگام
antioxidant , noun ضد اکسنده
atesuffix
atomic number , nounعدد اتمى ،‌ عدد پروتونى
base , noun باز
bauxite , noun هيدروكسيد الومينيم‌ اهن‌ دار
beaker , noun ظرف‌ كيمياگري‌، ليوان‌ ازمايشگاه‌ ،‌ بشر
benzene , noun هيدروكربور معطر وبي‌ رنگي‌ بفرمول‌C6H6 كه‌ ازتقطير قطران‌ بدست‌ ميامد، بنزين ،‌بنزن
biochemistry , noun زيست‌ شيمي‌





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

 Chemistry

acetate , noun نمك‌ جوهر سركه‌، استات‌
acid , noun اسيد، جوهراسيد،
acidic , adjective تشكيل‌ دهنده‌ء‌ اسيد، اسيد دار، اسيدي‌
acidify , verb اسيد كردن‌
active , adjective فعال‌، كنشي‌
additive , noun ماده‌اي‌ كه‌براي‌ افزايش‌ خواص‌ ماده‌ء‌ ديگري‌ به‌ ان‌ اضافه‌ شود
agent , noun عامل
alchemy , noun علم‌ كيميا، كيمياگري‌، تركيب‌ فلزي‌ با فلز پست‌ تر
alcohol , noun الكل
alkali , noun (alkalis-alkalies.pl) قليا، ماده‌اي‌ باخاصيت‌ قليايي‌مثل‌ سودمحرق‌، فلزقليايي‌

 





تاريخ : جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط

در اکثر موارد برای متوجه شدن موضوع با کلمه فارسی رو انگلیسی تصور کنید و بلعکس!!

 

Keyboard
چه کسی برنده شد؟


Communication Board
کامیون کی شن ها رو برد؟


Morphine
باید بیشتر فین کنی.


MissCall
دختر نا بالغ را گویند.


Freezer
حرف مفت

 

Suspicious
به لهجه اصفهانی: ساس از بقیه ی حشرات جلو تر است.


Johnny Depp
قاتل افسرده


Acer
ای آقا!


Welcome
دهن لق


Manual
من و بقیه 





تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

Pull someone's leg

معني: کسي را دست انداختن
 

- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!

- هي، ال، من براي داوري تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داري من رو دست مي‌ندازي!





تاريخ : دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

One song can spark a moment
یک آهنگ می تواند لحظه ای جدید را بسازد

One flower can wake the dream
یك گل میتواند بهار را بیاورد

One tree can start a forest
یك درخت می تواند آغاز یك جنگل باشد

One bird can herald spring
یك پرنده می تواند نوید بخش بهار باشد

One smile begins a friendship
یك لبخند میتواند سرآغاز یك دوستی باشد

One handclasp lifts a soul
یك دست دادن روح انسان را بزرگ میكند

One star can guide a ship at sea
یك ستاره میتواند كشتی را در دریا راهنمایی كند

One word can frame the goal
یك سخن می تواند چارچوب هدف را مشخص كند

One vote can change a nation
یك رای میتواند سرنوشت یك ملت را عوض كنند

One sunbeam lights a room
یك پرتو كوچك آفتاب میتواند اتاقی را روشن كند

One candle wipes out darkness
یك شمع میتواند تاریكی را از میان ببرد

One laugh will conquer gloom
یك خنده میتواند افسردگی را محو كند

One hope will raise our spirits
یك امید روحیه را بالا می برد

One touch can show you care
یك دست دادن نگرانی شما را مشخص میكند

One voice can speak with wisdom
یك سخن میتواند دانش شما را افزایش دهد

One heart can know what's true
یك قلب میتواند حقیقت را تشخیص دهد

One life can make a difference
یك زندگی میتواند متفاوت باشد

You see, it's up to you
شما می بینید پس تصمیم با شماست





تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط
مایكل شوماخر چندین سال متوالی در مسابقات رالی در دنیا اول شد.
وقتی رمز موفقیتش را پرسیدند، در جواب گفت:
تنها رمز موفقیت من این است كه زمانی كه دیگران ترمز می گیرند، من گاز می دهم...

Read while others are sleeping
(مطالعه کن وقتی که دیگران در خوابند)

DECIDE while others are delaying
(تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند)

PREPARE while others are daydreaming
(خود را آماده کن وقتی که دیگران درخیال پردازیند)

BEGIN while others are procrastinating
(شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند)

WORK while others are wishing
(کار کن وقتی که دیگران در حال آرزو کردند)

SAVE while others are wasting
(صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردند)

LISTEN while others are talking
(گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردند)

SMILE while others are frowning
(لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگیند)

PERSIST while others are quitting
(پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردند)





تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط
How good we are!


A little boy went into a drug store reached for a soda carton and pulled it over to the telephone. He climbed onto the carton so that he could reach the buttons on the phone and proceeded to punch in seven digits…
The store-owner observed and listened to the conversation.
The boy asked “lady can you give me the job of cutting your lawn?” The woman replied" I already have someone to cut my lawn”.
Lady, I will cut your lawn for half the price of the person who cuts your lawn now. Replied boy. The woman responded that she was very satisfied with the person who was presently cutting her lawn. the little boy found more perseverance and offered" lady I'll even sweep your curb and your side walk so on Sunday you will have the pretties lawn in all of palm beach Florida. Again the woman answered in the negative. With a smile on his face the little boy replaced the receiver. The store-owner who was listening to all walked over to the boy and said son I like your attitude I like that positive spirit and would like to offer you a job, the little boy replied no thanks, I was just checking my performance with the job, I already have. I am the one who is working for that lady I was talking to.

 

چقدر شايسته ايم؟
 
پسر کوچکي وارد داروخانه شد، کارتن جوش شيرني را به سمت تلفن هل داد. بر روي کارتن رفت تا دستش به
دکمه هاي تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره اي هفت رقمي.
مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسيد،" خانم، مي توانم خواهش کنم کوتاه کردن
چمن ها را به من بسپاريد؟" زن پاسخ داد، کسي هست که اين کار را برايم انجام مي دهد."
پسرک گفت:"خانم، من اين کار را نصف قيمتي که او مي گيرد انجام خواهم داد. زن در جوابش گفت که از کار اين
فرد کاملا راضي است.
پسرک بيشتر اصرار کرد و پيشنهاد داد،" خانم، من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان جارو مي کنم، در اين
صورت شما در يکشنبه زيباترين چمن را در کل شهر خواهيد داشت." مجددا زنان پاسخش منفي بود".
پسرک در حالي که لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت هاي او گوش داده بود به
سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم مياد؛ به خاطر اينکه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم کاري
بهت بدم"
پسر جوان جواب داد،" نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو مي سنجيدم، من همون کسي هستم که براي اين
خانوم کار مي کنه
"




تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط
دعای مادر ترزا
Saint Theresa's Prayer

May today there be peace within.
ای کاش امروزمان پر از صلح و آرامش باشد.

May you trust God that you are exactly where you are meant to be.
ای کاش به خدا آنچنان باور داشته باشید که چرایی برای آنچه هستید به میان نیاورید.

May you not forget the infinite possibilities that are born of faith.
ای کاش پیامدهای بیکرانی را که زاییدهَ دعا کردن است را از خاطر نمی بردید.

May you use those gifts that you have received, and pass on the love that has been given to you.
May you be content knowing you are a child of God.

ای کاش از نعماتی که دریافت می دارید استفاده کنید و عشقی که نصیب تان می شود را به دیگران منتقل کنید.

ای کاش گنجایش دانستن این مطلب که فرزند خدا هستید را داشته باشید.


Let this presence settle into your bones, and allow your soul the freedom to sing,
Dance, praise and love.
It is there for each and every one of us.
بگذارید این حضور در مغز استخوان تان جاری شود، به روح تان اجازه دهید آواز بخواند، پایکوبی کند ستایش کند و عشق بورزد.





تاريخ : جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

ارادتمند شما

Yours faithfully

ارادتمند شما

Yours sincerely

با احترام

Yours respectfully

با احترام صمیمانه

Yours cordially

با احترام و محبت

Yours affectionately

ارادتمند شما

Yours truly

 ارادتمند همیشگی

Yours ever

  ارادتمند (شما)

Yours

از روی علاقه

Fondly

با سپاس

Gratefully

با احترام

Best regards

با بهترین آروزوها

Best wishes

با گرم ترین درود ها

Warm regards

با مهربانی

Kind regards





تاريخ : جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

دانلود





تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

 Riddles of Alphabet

Q: What letter of the alphabet is an insect?
A: B. (bee)

Q: What letter is a part of the head?
A: I. (eye)

Q: What letter is a drink?
A: T. (tea)

Q: What letter is a body of water?
A: C. (sea)

Q: What letter is a pronoun like "you"?
A: The letter " I "

Q: What letter is a vegetable?
A: P. (pea)

Q: What letter is an exclamation?
A: O. (oh!)

Q: What letter is a European bird?
A: J. (Jay)

Q: What letter is looking for causes ?
A: Y. (why)

Q: What four letters frighten a thief?
A: O.I.C.U. (Oh I see you!)

Q: What comes once in a minute, twice in a moment but not once in a thousand years?
A: The letter "m".

Q: Why is the letter "T" like an island ?
A: Because it is in the middle of waTer.

Q: In what way can the letter "A" help a deaf lady?
A: It can make "her" "hear.

Q: Which is the loudest vowel?
A: The letter "I". It is always in the midst of noise

Q: What way are the letter "A" and "noon" alike?
A: Both of them are in the middle of the "day".

Q: Why is "U" the happiest letter?
A: Because it is in the middle of "fun".

Q: What word of only three syllables contains 26 letters?
A: Alphabet = (26 letters)

Q: What relatives are dependent on "you"?
A: Aunt, uncle, cousin. They all need "U".

Q: What is the end of everything?
A: The letter "g".





تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

authorities مقامات / اولیای امر
appreciation قدرداني‌، تقدير، درك‌ قدر يا بهاي‌ چيزي‌
innovative ابتكاري ، بدعت آميز ، ابداعي
Concerning درباره‌، درباب‌
colleague همکار / هم قطار
blots لكه‌دار كردن‌ يا شدن‌، لك‌، لكه‌، بدنامي‌، عيب‌، پاك‌ شدگ
diversion تفريح‌، سرگرمي‌، عمل‌ پي‌گم‌ كردن‌، انحراف‌از جهتي‌
human rights abuse    نقض حقوق بشر     
president chief advicor مشاور عالی رییس جمهور       
first aids کمکهای اولیه                                    
agrgressive متجاوز و جنگ طلب                            
blood donation اهدای خون                          
persian gulf neighbouring countries  کشورهای حاشیه خلیج فارس





تاريخ : چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

 ضرب المثل هاي زيبا در ادامه مطلب



ادامه مطلب...

تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط


ادامه مطلب...

تاريخ : یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

 دكتر شريعتي

نامم را پدرم انتخاب كرد، نام خانوادگي ام را اجدادم!

ديگر بس است، راهم را خودم انتخاب مي كنم....

 

My father chose my name, and my last name was chosen by my ancestors

That’s enough, I myself choose my way

Dr. Ali Shariati

 

رنه دكارت

در بين تمامي مردم تنها عقل است كه به عدالت تقسيم شده

زيرا همه فكر مي‌كنند به اندازه كافي عاقلند

It is only intelligence that is divided equally between people
because everybody thinks he/she is enough wise

 

جلوی من قدم بر ندار شاید نتونم دنبالت بیام
پشت سرم راه نرو شاید نتونم رهرو خوبی باشم
کنارم راه بیا و دوستم باش.

Don’t walk in front of me I may not follow
Don’t walk behind me I may not lead
Walk beside me and be my friend


Albert Camus

 

هر چه روح به خدا نزدیکتر باشد، آشفتگی اش کمتر است
زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد

The nearer the soul is to God, the less its
since the point nearest the circle is subject to the least motion.. disturbances

 

زندگی مثل یه جاده است ، من و تو مسافراشیم
قدر لحظه ها رو بدونیم ، ممکنه فردا نباشیم

life is a road and you are its passengers so , be careful about the value of your times , maybe you wont be in the road tomorrow

 

دوستی واقعی مثل سلامتی هست
ارزش اون رو معمولا تا وقتی که از دستش بدیم نمی دونیم

True friendship is like sound health
the value of it is seldom known until it is lost.

 

وقتی احساس می‌کنی قابل دوست داشتن نیستی

 

 

 

وقتی احساس بی لیاقتی و نا پاکی می کنی

 

 

 

وقتی احساس می کنی کسی نمی تواند دردهای تو را التیام ببخشد

 

 

 

به یاد داشته باش دوست عزیز من

 

 

 

خدا می تواند

When you feel unlovable, unworthy and unclean,

 

 

 

when you think that no one can heal you,

 

 

 

Remember, Friend,

 

 

 

God Can.

 

نشان دادن یپروزی آسان است.
قبول کردن شکست مشکل است.

.Easy is to show victory
Difficult is to assume defeat with dignity






تاريخ : یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

 نام مشاغل به زبان انگلیسی

Meaning

Jobs

Meaning

Jobs

ماشین نویس

Typist

مدير مدرسه‌

principal

اسيابان‌

miller

پزشک

physician

داور

referee

ويراستار، سر دبیر

editor

قبر کن

undertaker

كارفرما

Employer

کشیش

Priest

معاون

Assistant

رانده کامیون

Truck driver

هنر پیشه زن

Actress

آذین گر

Decorator

هنر پیشه مرد

Actor

کتاب فروش

Bookseller

دیپلمات

Diplomat

ناشر

Publisher

کارگاه

Detective

نانوا

Baker

بخشدار

Demarche

مدير

manager

كارمند

employee

فرماندار

Governor

خیاط زنانه

Dress maker

صندوقدار

Cashier

منشی

Receptionist

هواشناس

weatherman

خدمتکار زن

maid

تعمیرکار

Repairman

چوپان

Shepherd/Rancher

کشاورز

Farmer

باغدار

Gardener

هنرمند

Artist

موذن

Muezzin

بانکدار

Banker

ساربان

Cameleer

آهنگر

Blacksmith

آشپز

Cook

رئیس

Boss

دندان پزشک

Dentist

سر تیپ

Brigadier

نجار

Carpenter

سرایدار

Caretaker

خانه دار

House hold

کارمند

Clerk

شورا

Council

مربی ( ورزشی )

Coach

نویسنده

Writer/Author

سرهنگ

Colonel

گارسون

Waiter

غواص

Diver

استاد

Professor

دکتر

Doctor

فروشنده

Seller

دربان

Doorman

شیشه بر

Glass maker

مدیر مرد

Headmaster

مدیرزن

Headmistress

سبزی و میوه فروش

Green grocery

زن خانه دار

House wife

نگهبان

Guard

نقاش ساختمان

Painter

آتش نشان

Firefighter/fireman

قایقران

Boatman

قاضی

Judge

ماهیگیر

Fisherman

وکیل

Lawyer

رفتگر

Street sweeper

کارگر

Worker

وزیر

Minister

شهردار

Mayor

خلبان

Pilot

معدنچی

Miner

کمک خلبان

Copilot

پرستار

Nurse

آرایشگر مرد

Barber

افسر

Officer

روحانی

Clergy man

عکاس

Photographer

متخصص

Specialist

لوله کش

Plumber

فوتبالیست

Footballer

بازیگر

Player

قصاب

Butcher

باربر

Porter

ساعت ساز

Watchman

رئیس جمهور

President

بقال

Grocer

رهبر

Leader

تلفنچی

Operator

نخست وزیر

Prime minister

تاجر

Merchant

روانشناس

Psychologist

چشم پزشک/ عینکساز

Optician

گزارشگر

Reporter

خطاط

Calligrapher

بازنشسته

Retired

جنگلبان

Forester

مجسمه ساز

Sculptor

معلم

Teacher

گروهبان

Sergeant

مهندس

Engineer

جراح

Surgeon

راننده

Driver

مغازه دار

Shopkeeper

خواننده

Singer

سرباز

Soldier

سخنران

Speaker

سفالگر

Tiller

جوشکار

Welder

جهانگرد

Tourist

بساز بفروش

Jerry builder

معمار

Architect

بنا

Mason

گل فروش

Florist

دلال

Stack broker

آهنگ ساز

Composer

پرستار بچه

Babysitter

مترجم

Translator

محیط شناس

Ecologist

روزنامه نگار

Journalist

داروفروش

Pharmacist

پستچی

Postman

کلانتر

Sheriff

کفاش

Shoemaker

شکارچی

Hunter

کارگر ساختمان

Construction worker

حسابدار

Accountant

گوینده

Announcer

گوینده خبر

News announcer

کارگردان

Director

شاعر

Poet

رهبر اركتسر

Conductor

پيشخدمت

Servant

نظامی

Army

نا خدا

Captain

فرماندار

Governor

خیاط زنانه

Dress maker

دانش آموز

Student

خیاط مردانه

Tailor

تعمیرکار

Repairman

چوپان

Shepherd/Rancher

اقتصاد دان

economist

مهماندار هواپیما

flight attendant





تاريخ : یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط

 در ادامه مطلب.

 



ادامه مطلب...

تاريخ : دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

Difficult is to follow them...

تنظیم قوانین آسان است .
ولی رعایت آنها مشکل است

Easy is to dream every night.
Difficult is to fight for a dream...

هر شب رویا دیدن خیلی ساده است
اما برای یک رویا جنگیدن (برای دستیابی به آن) سخت است.
.

Easy is to show victory.
Difficult is to assume defeat with dignity...

نشان دادن یپروزی آسان است.
قبول کردن شکست مشکل است.

Easy is to admire a full moon.
Difficult to see the other side...

حظ کردن از یک ماه کامل آسان است .
ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است.

Easy is to stumble with a stone.
Difficult is to get up...

زمین خوردن با یک سنگ آسان است .
ولی بلند شدن مشکل است.


 





تاريخ : یک شنبه 10 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

If you are poor, shun association with him who measures men with the yardstick of riches.

اگر فقیر هستی اجتناب کن از کسی که آدم ها را با معیار ثروت می سنجد.

I prefer to be a dreamer among the humblest,

with visions to be realized, than lord among them

without dreams and desires.

ترجیح می دهم گنگ خواب دیده ای باشم در میان بی چیز ترین آدم ها با آرزوهایی برای دست یافتن.

دوست ندارم اربابی باشم در میان آنهایی که نه رویایی در سر دارند و نه آرزویی در دل.

Of life’s two chief prizes, beauty and truth,

I found the first in a loving heart and the second in

a laborer’s hand.

از دو موهبت بزرگ زندگی، زیبایی و حقیقت، اولی را در دلی پرمهر یافتم

و دومی را در دست کارگر.

 

برگرفته از کتاب "صدای بال برفی فرشتگان"

شامل جملاتی عارفانه از جبران خلیل جبران


 





تاريخ : یک شنبه 10 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

 

 

طلب عفو كردن مشكل است

Easy is to get a place is someone's address book.
Difficult is to get a place in someone's heart.

در دفترچهءآدرس اشخاص جا داشتن آسان است.
در قلب آنها جا باز کردن مشکل است .

Easy is to judge the mistakes of others
Difficult is to recognize our own mistakes

قضاوت در بارهء اشتباه دیگران آسان است
تشخیص اشتباه خود مشکل است .

Easy is to talk without thinking
Difficult is to refrain the tongue

حرف زدن بدون فکر کردن آسان است .
گرفتن جلو زبان از حرف زدن مشکل است.

Easy is to hurt someone who loves us.
Difficult is to heal the wound...

اذیت کردن شخصی که ما رو دوست دارد آسان است.
التیام زخم دیگران مشکل است.

Easy is to forgive others
Difficult is to ask for forgiveness

عفو و بخشیدن دیگران آسان است .





تاريخ : یک شنبه 10 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

Three things in life that are never certain.
سه چيز در زندگي پايدار نيستند.

-Dreams
روياها

-Success
موفقيت ها

-Fortune
شانس


Three things in life that,one gone never come back.
سه چيز در زندگي قابل برگشت نيستند.

-Time
زمان

-Words
کلمات

-Opportunity
موقعيت


Three things in life that can destroy a man/woman.
سه چيز در زندگي انسان را خراب مي کنند.

-Alcohl
الکل

-Pride
غرور

-Anger
عصبانيت


Three things that make a man/woman
سه چيز انسانها رو مي سازند.

-Hard work
کار سخت

-Sincerity
صدق و صفا

-Commitment
تعهد


Three things in life that are most valuable.
سه چيز د زندگي خيلي با ارزش هستند.

-Love
عشق

-Self-confidence
اعتماد به نفس

-Friends
دوستان


Three things in life that may never be lost.
سه چيز در زندگي هستند که نبايد از بين بروند.

-Peace
آرامش

-Hope
اميد

-Honesty
صداقت





تاريخ : یک شنبه 10 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

Among the people there are killers who have not yet
shed blood, and thieves who have stolen nothing.
در میان مردم هستند آدم کشانی که هنوز خونی نریخته اند
و دزدانی که هنوز چیزی ندزدیده اند.

————————-

If you choose between two evils
let your choice fall on the obvious rather than the hidden

even though the first appears greater than the second
اگر می خواهی بین دو بد یکی را برگزینی
بگذار انتخاب تو بر بدی که آشکار است تعلق بگیرد
نه بدی که پنهان است حتی اگر بد آشکار بزرگتر از بد پنهان

—————————

He brings disaster upon his nation who never sows a seed
or lays a brick or weaves a garment
but makes politics his occupation
بر سر ملت خویش فاجعه می آورد کسی که بذری نمی کارد
آجری بر آجری نمی گذارد و یا جامه ای نمی دوزد٬
اما سیاست هم به معنای قدیمی خود و هم معنای جدید خود
را پیشه خود می سازد.

—————————–

Why repeat the old errors
if there are so many new errors to commit
وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد
چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد.

———————–

There are two things that are infinitive
Galaxies and stupidity of humans
which i have doubts about the first one
دو چیز است که انتهایی ندارد
کهکشان ها و حماقت بشر
که در اولی شک دارم





تاريخ : یک شنبه 10 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط

........ONE

 

ONE VOTE CAN CHANGE A NATION

ONE SUNBEAM LIGHTS A ROOM

ONE CANDLE VIPES OUT DAKNESS

ONE LAUGH WILL CONQUER GLOOM

ONE SMILE BEGINS A FRIENSHIP

ONE STAR CAN GUIDE A SHIP AT SEA

ONE WORLD CAN FRAME THE GOAL

ONE SONG CAN SPARK A RESISTANCE

ONE FLOWER CAN WAKE THE DREAM

ONE TREE CAN START A FOREST

ONE BIRD CAN HERALD APRING

ONE STEP MUST START EACH JOURNEY

ONE WORD MUST START EACH PLAYER

ONE HOPE WILL RAISE OUR APIRITS

ONE VOICE CAN SPEK WITH WISDOM

ONR HEART CAN KNOW WHATS TRUE

ONE LIFE CAN MAKE THE DIFFERENT

ترجمه

يك پرتو ميتواند اتاقي را روشن كند

يك شمع مي تواند تاريكي را نابود كند

يك لبخند مي تواند بر اندوه غلبه كند

يك لبخند شروع يك دوستي است

يك ستاره مي تواند كشتي را در دريا هدايت كند

يك وا‍‍زه مي تواند شروع يك هدف باشد

يك سنگ مي تواند جرقه يك مقاومت باشد

يك شاخه گل مي تواند بيداري يك رويا باشد

يك درخت مي تواند آغاز يك جنگل باشد

يك پرنده مي تواند قاصد بهار باشد

يك قدم مي تواند آغاز يك سفر باشد.

يك وازه مي تواند آغاز يك نيايش باشد

يك اميدواري مي تواند روح ما را بالا بكشد

يك صدا مي تواند شروع يك معرفت باشد

يك قلب مي تواند بفهمد چه چيزي درست است

يك زندگي مي تواند متفاوت بنا شود






تاريخ : یک شنبه 10 دی 1391برچسب:,
ارسال توسط