دكتر شريعتي
نامم را پدرم انتخاب كرد، نام خانوادگي ام را اجدادم!
ديگر بس است، راهم را خودم انتخاب مي كنم....
My father chose my name, and my last name was chosen by my ancestors
That’s enough, I myself choose my way
Dr. Ali Shariati
رنه دكارت
در بين تمامي مردم تنها عقل است كه به عدالت تقسيم شده
زيرا همه فكر ميكنند به اندازه كافي عاقلند
It is only intelligence that is divided equally between people
because everybody thinks he/she is enough wise
جلوی من قدم بر ندار شاید نتونم دنبالت بیام
پشت سرم راه نرو شاید نتونم رهرو خوبی باشم
کنارم راه بیا و دوستم باش.
Don’t walk in front of me I may not follow
Don’t walk behind me I may not lead
Walk beside me and be my friend
Albert Camus
هر چه روح به خدا نزدیکتر باشد، آشفتگی اش کمتر است
زیرا نزدیک ترین نقطه به مرکز دایره، کمترین تکان را دارد
The nearer the soul is to God, the less its
since the point nearest the circle is subject to the least motion.. disturbances
زندگی مثل یه جاده است ، من و تو مسافراشیم
قدر لحظه ها رو بدونیم ، ممکنه فردا نباشیم
life is a road and you are its passengers so , be careful about the value of your times , maybe you wont be in the road tomorrow
دوستی واقعی مثل سلامتی هست
ارزش اون رو معمولا تا وقتی که از دستش بدیم نمی دونیم
True friendship is like sound health
the value of it is seldom known until it is lost.
وقتی احساس میکنی قابل دوست داشتن نیستی
وقتی احساس بی لیاقتی و نا پاکی می کنی
وقتی احساس می کنی کسی نمی تواند دردهای تو را التیام ببخشد
به یاد داشته باش دوست عزیز من
خدا می تواند
When you feel unlovable, unworthy and unclean,
when you think that no one can heal you,
Remember, Friend,
God Can.
نشان دادن یپروزی آسان است.
قبول کردن شکست مشکل است.
.Easy is to show victory
Difficult is to assume defeat with dignity
نام مشاغل به زبان انگلیسی
Meaning |
Jobs |
Meaning |
Jobs |
ماشین نویس |
Typist |
مدير مدرسه |
principal |
اسيابان |
miller |
پزشک |
physician |
داور |
referee |
ويراستار، سر دبیر |
editor |
قبر کن |
undertaker |
كارفرما |
Employer |
کشیش |
Priest |
معاون |
Assistant |
رانده کامیون |
Truck driver |
هنر پیشه زن |
Actress |
آذین گر |
Decorator |
هنر پیشه مرد |
Actor |
کتاب فروش |
Bookseller |
دیپلمات |
Diplomat |
ناشر |
Publisher |
کارگاه |
Detective |
نانوا |
Baker |
بخشدار |
Demarche |
مدير |
manager |
كارمند |
employee |
فرماندار |
Governor |
خیاط زنانه |
Dress maker |
صندوقدار |
Cashier |
منشی |
Receptionist |
هواشناس |
weatherman |
خدمتکار زن |
maid |
تعمیرکار |
Repairman |
چوپان |
Shepherd/Rancher |
کشاورز |
Farmer |
باغدار |
Gardener |
هنرمند |
Artist |
موذن |
Muezzin |
بانکدار |
Banker |
ساربان |
Cameleer |
آهنگر |
Blacksmith |
آشپز |
Cook |
رئیس |
Boss |
دندان پزشک |
Dentist |
سر تیپ |
Brigadier |
نجار |
Carpenter |
سرایدار |
Caretaker |
خانه دار |
House hold |
کارمند |
Clerk |
شورا |
Council |
مربی ( ورزشی ) |
Coach |
نویسنده |
Writer/Author |
سرهنگ |
Colonel |
گارسون |
Waiter |
غواص |
Diver |
استاد |
Professor |
دکتر |
Doctor |
فروشنده |
Seller |
دربان |
Doorman |
شیشه بر |
Glass maker |
مدیر مرد |
Headmaster |
مدیرزن |
Headmistress |
سبزی و میوه فروش |
Green grocery |
زن خانه دار |
House wife |
نگهبان |
Guard |
نقاش ساختمان |
Painter |
آتش نشان |
Firefighter/fireman |
قایقران |
Boatman |
قاضی |
Judge |
ماهیگیر |
Fisherman |
وکیل |
Lawyer |
رفتگر |
Street sweeper |
کارگر |
Worker |
وزیر |
Minister |
شهردار |
Mayor |
خلبان |
Pilot |
معدنچی |
Miner |
کمک خلبان |
Copilot |
پرستار |
Nurse |
آرایشگر مرد |
Barber |
افسر |
Officer |
روحانی |
Clergy man |
عکاس |
Photographer |
متخصص |
Specialist |
لوله کش |
Plumber |
فوتبالیست |
Footballer |
بازیگر |
Player |
قصاب |
Butcher |
باربر |
Porter |
ساعت ساز |
Watchman |
رئیس جمهور |
President |
بقال |
Grocer |
رهبر |
Leader |
تلفنچی |
Operator |
نخست وزیر |
Prime minister |
تاجر |
Merchant |
روانشناس |
Psychologist |
چشم پزشک/ عینکساز |
Optician |
گزارشگر |
Reporter |
خطاط |
Calligrapher |
بازنشسته |
Retired |
جنگلبان |
Forester |
مجسمه ساز |
Sculptor |
معلم |
Teacher |
گروهبان |
Sergeant |
مهندس |
Engineer |
جراح |
Surgeon |
راننده |
Driver |
مغازه دار |
Shopkeeper |
خواننده |
Singer |
سرباز |
Soldier |
سخنران |
Speaker |
سفالگر |
Tiller |
جوشکار |
Welder |
جهانگرد |
Tourist |
بساز بفروش |
Jerry builder |
معمار |
Architect |
بنا |
Mason |
گل فروش |
Florist |
دلال |
Stack broker |
آهنگ ساز |
Composer |
پرستار بچه |
Babysitter |
مترجم |
Translator |
محیط شناس |
Ecologist |
روزنامه نگار |
Journalist |
داروفروش |
Pharmacist |
پستچی |
Postman |
کلانتر |
Sheriff |
کفاش |
Shoemaker |
شکارچی |
Hunter |
کارگر ساختمان |
Construction worker |
حسابدار |
Accountant |
گوینده |
Announcer |
گوینده خبر |
News announcer |
کارگردان |
Director |
شاعر |
Poet |
رهبر اركتسر |
Conductor |
پيشخدمت |
Servant |
نظامی |
Army |
نا خدا |
Captain |
فرماندار |
Governor |
خیاط زنانه |
Dress maker |
دانش آموز |
Student |
خیاط مردانه |
Tailor |
تعمیرکار |
Repairman |
چوپان |
Shepherd/Rancher |
اقتصاد دان |
economist |
مهماندار هواپیما |
flight attendant |
Difficult is to follow them...
تنظیم قوانین آسان است .
ولی رعایت آنها مشکل است
Easy is to dream every night.
Difficult is to fight for a dream...
هر شب رویا دیدن خیلی ساده است
اما برای یک رویا جنگیدن (برای دستیابی به آن) سخت است.
.
Easy is to show victory.
Difficult is to assume defeat with dignity...
نشان دادن یپروزی آسان است.
قبول کردن شکست مشکل است.
Easy is to admire a full moon.
Difficult to see the other side...
حظ کردن از یک ماه کامل آسان است .
ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است.
Easy is to stumble with a stone.
Difficult is to get up...
زمین خوردن با یک سنگ آسان است .
ولی بلند شدن مشکل است.
If you are poor, shun association with him who measures men with the yardstick of riches.
اگر فقیر هستی اجتناب کن از کسی که آدم ها را با معیار ثروت می سنجد.
I prefer to be a dreamer among the humblest,
with visions to be realized, than lord among them
without dreams and desires.
ترجیح می دهم گنگ خواب دیده ای باشم در میان بی چیز ترین آدم ها با آرزوهایی برای دست یافتن.
دوست ندارم اربابی باشم در میان آنهایی که نه رویایی در سر دارند و نه آرزویی در دل.
Of life’s two chief prizes, beauty and truth,
I found the first in a loving heart and the second in
a laborer’s hand.
از دو موهبت بزرگ زندگی، زیبایی و حقیقت، اولی را در دلی پرمهر یافتم
و دومی را در دست کارگر.
برگرفته از کتاب "صدای بال برفی فرشتگان"
شامل جملاتی عارفانه از جبران خلیل جبران
طلب عفو كردن مشكل است
Easy is to get a place is someone's address book.
Difficult is to get a place in someone's heart.
در دفترچهءآدرس اشخاص جا داشتن آسان است.
در قلب آنها جا باز کردن مشکل است .
Easy is to judge the mistakes of others
Difficult is to recognize our own mistakes
قضاوت در بارهء اشتباه دیگران آسان است
تشخیص اشتباه خود مشکل است .
Easy is to talk without thinking
Difficult is to refrain the tongue
حرف زدن بدون فکر کردن آسان است .
گرفتن جلو زبان از حرف زدن مشکل است.
Easy is to hurt someone who loves us.
Difficult is to heal the wound...
اذیت کردن شخصی که ما رو دوست دارد آسان است.
التیام زخم دیگران مشکل است.
Easy is to forgive others
Difficult is to ask for forgiveness
عفو و بخشیدن دیگران آسان است .
Three things in life that are never certain.
سه چيز در زندگي پايدار نيستند.
-Dreams
روياها
-Success
موفقيت ها
-Fortune
شانس
Three things in life that,one gone never come back.
سه چيز در زندگي قابل برگشت نيستند.
-Time
زمان
-Words
کلمات
-Opportunity
موقعيت
Three things in life that can destroy a man/woman.
سه چيز در زندگي انسان را خراب مي کنند.
-Alcohl
الکل
-Pride
غرور
-Anger
عصبانيت
Three things that make a man/woman
سه چيز انسانها رو مي سازند.
-Hard work
کار سخت
-Sincerity
صدق و صفا
-Commitment
تعهد
Three things in life that are most valuable.
سه چيز د زندگي خيلي با ارزش هستند.
-Love
عشق
-Self-confidence
اعتماد به نفس
-Friends
دوستان
Three things in life that may never be lost.
سه چيز در زندگي هستند که نبايد از بين بروند.
-Peace
آرامش
-Hope
اميد
-Honesty
صداقت
Among the people there are killers who have not yet
shed blood, and thieves who have stolen nothing.
در میان مردم هستند آدم کشانی که هنوز خونی نریخته اند
و دزدانی که هنوز چیزی ندزدیده اند.
————————-
If you choose between two evils
let your choice fall on the obvious rather than the hidden
even though the first appears greater than the second
اگر می خواهی بین دو بد یکی را برگزینی
بگذار انتخاب تو بر بدی که آشکار است تعلق بگیرد
نه بدی که پنهان است حتی اگر بد آشکار بزرگتر از بد پنهان
—————————
He brings disaster upon his nation who never sows a seed
or lays a brick or weaves a garment
but makes politics his occupation
بر سر ملت خویش فاجعه می آورد کسی که بذری نمی کارد
آجری بر آجری نمی گذارد و یا جامه ای نمی دوزد٬
اما سیاست هم به معنای قدیمی خود و هم معنای جدید خود
را پیشه خود می سازد.
—————————–
Why repeat the old errors
if there are so many new errors to commit
وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد
چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد.
———————–
There are two things that are infinitive
Galaxies and stupidity of humans
which i have doubts about the first one
دو چیز است که انتهایی ندارد
کهکشان ها و حماقت بشر
که در اولی شک دارم
........ONE
ONE VOTE CAN CHANGE A NATION
ONE SUNBEAM LIGHTS A ROOM
ONE CANDLE VIPES OUT DAKNESS
ONE LAUGH WILL CONQUER GLOOM
ONE SMILE BEGINS A FRIENSHIP
ONE STAR CAN GUIDE A SHIP AT SEA
ONE WORLD CAN FRAME THE GOAL
ONE SONG CAN SPARK A RESISTANCE
ONE FLOWER CAN WAKE THE DREAM
ONE TREE CAN START A FOREST
ONE BIRD CAN HERALD APRING
ONE STEP MUST START EACH JOURNEY
ONE WORD MUST START EACH PLAYER
ONE HOPE WILL RAISE OUR APIRITS
ONE VOICE CAN SPEK WITH WISDOM
ONR HEART CAN KNOW WHATS TRUE
ONE LIFE CAN MAKE THE DIFFERENT
ترجمه
يك پرتو ميتواند اتاقي را روشن كند
يك شمع مي تواند تاريكي را نابود كند
يك لبخند مي تواند بر اندوه غلبه كند
يك لبخند شروع يك دوستي است
يك ستاره مي تواند كشتي را در دريا هدايت كند
يك وازه مي تواند شروع يك هدف باشد
يك سنگ مي تواند جرقه يك مقاومت باشد
يك شاخه گل مي تواند بيداري يك رويا باشد
يك درخت مي تواند آغاز يك جنگل باشد
يك پرنده مي تواند قاصد بهار باشد
يك قدم مي تواند آغاز يك سفر باشد.
يك وازه مي تواند آغاز يك نيايش باشد
يك اميدواري مي تواند روح ما را بالا بكشد
يك صدا مي تواند شروع يك معرفت باشد
يك قلب مي تواند بفهمد چه چيزي درست است
يك زندگي مي تواند متفاوت بنا شود
Did you know that those who appear to be very strong in heart , are real weak and most susceptible
آیا می دانستید آنهایی که از نظر احساسی بسیار قوی به نظر می رسند در واقع بسیار ضعیف و شکننده هستند.
Did you know that those who spend their time protecting others are the ones that really need someone to protect them
آیا می دانستید که آنهایی که زندگیشان را وقف مراقبت از دیگران می کنند خود به کسی برای مراقبت نیاز دارند .
Did you know that the three most difficult things to say are: I love you, Sorry and help me
آیا می دانستید که سه جمله ای که بیان آنها از همه جملات سخت تر است
دوستت دارم متاسفم و به من کمک کن می باشد.
وقتی که نور شدیدتر است سایه ها عمیق ترند
When there is much light, The shadow is deep
Goethe
********
از قضاوت کردن دست بکش تا آرامش را تجربه کنی
Stop judging others in order to meet composure
Deepak Chopra
در شگفتم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم زندگی می کنند
و بر حسینی می گریند که آزاد زیست
I am surprised by the people who they themselves live under the lash of injustice
and cry for "Husayn" who lived free
*************
پيروزی آن نيست که هرگز زمين نخوری، آن است که بعداز هر زمين خوردنی برخيزی
Victory is not never to fall, It is to rise after every fall
Mahatma Gandhi
در بين تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسيم شده
زيرا همه فکر میکنند به اندازه کافی عاقلند
It is only intelligence that is divided equally between people
because everybody thinks he/she is enough wise
****************
بی سوادان قرن 21 کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند
بلکه کسانی هستند که نمی توانند بیاموزند،
آموخته های کهنه رادور بریزند ،ودوباره بیاموزند.
The illiterates of The 21st century are not those who can't write and read
but those who are not able to learn, get rid of old learnings, and learn again
Alvin Toffler
************
بهسختی می توان در بین مغزهای متفکر جهان کسی را یافت که دارای یکنوع احساس مذهبی مخصوص بهخود نباشد، این مذهب با مذهب یک شخص عادی فرق دارد
You can hardly find someone among Geniuses around the world that doesn’t have a kind of special religious feeling for him/herself
this religion is different from ordinary people’s religion
Albert Einstein
بی شرم ترین فرامانروایان آنهایی هستند که
ناکارامدی و اشتباهات خود را به مردم نسبت می دهند
The most immodest rulers are those who
attribute their faults and incompetences to their people
Great Orod
در بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده
زیرا همه فکر میکنند به اندازه کافی عاقلند
It is only intelligence that is divided equally between people
because everybody thinks he/she is enough wise
Rene Descartes
این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬ چهارم چهار حرفی… تا بیستمین کلمه بیست حرفی
نویسنده این جمله یا مغز دستور زبان بوده یا بی کار:
I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing indecipherability,transcendentalistsintercommunications incomprehensibleness
ترجمه جمله:
نمیدانم این دكترهای خانواده گی این دست خطهای گیج کننده را از کجا کسب میکنند.با این حال سواد پزشکی انها غیر قابل کشف بودن این دست خط ها را جبران کرده و بر غیر قابل کشف بودن انها ( دست خط ) برتری میجوید.
If some days your dignity came down don't give up hope because the sun every evening sets to rise tomarrow's morning.
اگر روزگاری ، شأن و مقامت پائین آمد نا امید مشو ، زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پائین میرود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید .
The most powerfull people is whom that controls his anger.
نیرومندترین مردم آن است که خشم خود را نگه دارد .
In the world the unique funds of prosperity is kindness.
در جهان یگانه ، مایه نیکبختی انسان محبت است .
One who praise you by things you don’t have in success and prosperity days,000 will not hesitate to lie in separation days.
کسی که در ایام موفقیت و خوشی تو را ثنا گوید با آنچه در تو نیست ، البته در روز ناسازگاری و اقتراق هم از دروغ و بهتان در حق تو دریغ نخواهد داشت .
I came to this world , of necessity and lived amazement and will go reluctantly.
به ضرورت آمدم در این جهان و به حیرت زیستم و به کراهت می روم
Every one who is seeking others prosperity , finaly will gain his prosperity.
هر کس در طلب خیر و سعادت دیگران باشد بالاخره سعادت خودش را هم به دست خوهد آور
ترجمه های مختلف انگلیسی ( بسم ا... الرحمن الرحیم )
1 – ترجمه ی الکساندر راس ( 1649 )
In the Name of God, gracious and merciful.
2 – ترجمه ی جرج سیل ( 1734 )
IN THE NAME OF THE MOST MERCIFUL GOD.
3 – ترجمه ی رادوِل ( 1861 )
In the Name of God, the Compassionate, the Merciful.
4 – ترجمه ی پالمرِد ( 1880 )
In the name of the merciful and compassionate God.
5 – ترجمه ی عبدالحکیم ( 1905 )
By the name of Allah, the All-providing and the most Merciful God.
6 – ترجمه ی محمد علی ( 1917 )
In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful.
7 – ترجمه ی غلام سرور ( 1929 )
( We commence ) with the name of God. The most Merciful ( to begin with ), The most Merciful ( to the end ).
8 – ترجمه ی یوسف علی ( 1934 )
In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful.
9 – ترجمه ی ریچارد بِل ( 1937 )
In the name of Allah, the Merciful, the Compassionate.
10 – ترجمه ی آربِری ( 1955 )
In the name of God, the Merciful, the Compassionate.
11 – ترجمه ی شیر علی ( 1955 )
In the Name of Allah, the Gracious, the Merciful.
12 – ترجمه داوود ( 1956 )
In the Name of Allah, the Compassionate, the Merciful.
13 – ترجمه ی عبدالمجید دریابادی ( 1957 )
In the Name of Allah, the Compassionate, the Merciful.
14 – ترجمه ی میر احمد علی ( 1964 )
In the name of God, the Beneficent, the Merciful.
15 – ترجمه ی ظفرالله خان ( 1971)
In the name of Allah, Most Gracious, Ever Merciful.
16 – ترجمه ی هاشم امیر علی ( 1974 )
In the name of Allah the Rahman the Rahim.
17 – ترجمه ی محمد اسد ( 1980 )
IN THE NAME OF GOD, THE MOST GRACIOUS, THE DISPENSER OF GRACE.
18 – ترجمه ایروینگ ( 1985 )
In the name of God, the Mercy-giving, the Merciful.
چه کسی ترا بخاطر خودت دوست دارد...؟
جذابیتهای ظاهریت
------------------------------
who calls you back when you hang up on him
کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی
------------------------------
who will stay awake just to watch you sleep
کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند
------------------------------
wait for the guy who kisses your forehead
در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد[حمایتگر تو باشد]
------------------------------
who wants to show you off to world when you are in your sweats
کسی که مایل باشد حتی در زمانی که درساده ترین لباس هستی تورا به دنیا نشان
دهد
------------------------------
who holds your hand in front of his friends
کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد
------------------------------
wait for the one who is constantly reminding you how much he cares about you
and how lucky he is to have you
در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی
و نگران توست و
چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد
------------------------------
wait for the one who turns to his friends and says that's her
در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش بگوید اون
خودشه[همان کسی که می خواستم]
------------------------------
if you open this you have to repost it ,so that you 'll be showered with
only love for the rest of your life
اگر تو این پیام را باز کنی باید حتما آن را برای چند نفر بفرستی تا باران عشق
ومحبت در تمام طول زندگیت بر تو ببارد
in the midnight true love will knock on your heart and some thing good will
happen to you at approximately 1.42 pm tomorrow.
it could happen anywhere so get ready for the biggest shock of your life.
در نیمه شب عشق واقعی در خانه قلبت را خواهد زد و اتفاق خوبی در حدود ساعت 1.42
بعد از ظهر برای تو خواهد افتاد.این اتفاق ممکن است هر جایی به وقوع بپیوندد پس
برای بزرگترین شوک زندگیت آماده باش.
please don't break this chain, let love shower on to us for all the time
.
خواهش می کنم این زنجیره ارتباطی را قطع نکن . بگذارباران عشق ومحبت در تمام
طول زندگی بر ما ببارد.
send this e-mail to as many people as you can and see what great power and
magic love can bring
I always feel happy, you know why?
من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟
Because I don't expect anything from anyone,
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم،
Expectations always hurt .. Life is short .. So love your life ..
انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زندگی کوتاه است .. پس به زندگی ات
عشق بورز ..
Be happy .. And keep smiling .. Just Live for yourself and ..
خوشحال باش .. و لبخند بزن .. فقط برای خودت زندگی کن و ..
Before you speak » Listen
قبل از اینکه صحبت کنی » گوش کن
Before you write » Think
قبل از اینکه بنویسی » فکر کن
Before you spend » Earn
قبل از اینکه خرج کنی » درآمد داشته باش
Before you pray » Forgive
قبل از اینکه دعا کنی » ببخش
Before you hurt » Feel
قبل از اینکه صدمه بزنی » احساس کن
Before you hate » Love
قبل از تنفر » عشق بورز
آيا ميدانستيد آنهايي که از نظر احساسي بسيار قوي به نظر ميرسند در واقع بسيار ضعيف و شکننده هستند
آيا ميدانستيد که آنهايي که زندگيشان را وقف مراقبت از ديگران ميکنند خود به کسي براي مراقبت نياز دارند
I love you, Sorry and help me
آيا ميدانستيد که سه جمله اي که بيان آنها از همه جملات سخت تر است
دوستت دارم متاسفم و به من کمک کن ميباشد
Did you know that those who dress in red are more confident in themselves?
آيا ميدانستيد که کساني که قرمز ميپوشند از اعتماد بيشتري نسبت به خود بر خوردارند
Did you know that those who dress in yellow are those that enjoy their beauty?
آيا ميدانستيدکه کساني که زرد ميپوشند از زيبايي خود لذت ميبرند
Did you know that those who dress in black, are those who want to be unnoticed and need your help and understanding?
و آيا ميدانستيد که کساني که لباس مشکي به تن ميکنند نميخواهند مورد توجه قرار گيرند ولي به کمک و درک شما نياز دارند
Did you know that when you help someone, the help is returned in two folds?
آيا ميدانستيد که زماني که به کسي کمک ميکنيد اثر آن دوبار به سوي شما بر ميگردد
Did you know that it's easier to say what you feel in writing than saying it to someone in the face? But did you know that it has more value when you say it to their face?
و آيا ميدانستيد که نوشتن احساسات بسيار آسانتر از رودرو بيان کردن آنهاست اما ارزش رودرو گفتن بسي بيشتر است
Did you know that if you ask for something in faith, your wishes are granted?
آيا ميدانستيد که اگر چيزي رابا ايمان از خداوند بخواهيد به شما عطا خواهد شد
did you know that you can make your dreams come true, like falling in love, becoming rich, staying healthy, if you ask for it by faith, and if you really knew, you'd be surprised by what you could do.
آيا ميدانستيد که شما ميتوانيد به روياهايتان جامه عمل بپوشانيد روياهايي مانند عشق ثروت سلامت اگر آنها رابا اعتقاد بخواهيد و اگر واقعا اين موضوع را ميدانستيد از آنچه قادر به انجامش بوديد متعجب ميشديد
اصطلاح شماره 35
Feel like (doing something)
معنی فارسی: خواستن
- I don't want to stay home again tonight, I feel like doing something.
- من نمیخوام امشب دوباره خونه بمونم، من میخوام یه کاری بکنم.
اصطلاح شماره 34
A Slap in the face
معادل فارسی: تو دهنی
- It was a slap in the face to be the only one not invited to the party.
- اینکه تنها کسی بود که به میهمانی دعوت نشده بود (برای او) مثل یک تو دهنی بود.
اصطلاح شماره 33
A piece of cake
معادل فارسی: مثل آب خوردن
- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.
- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.
اصطلاح شماره 32
Jump out of the frying pan and into the fire
معادل فارسی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن
- I know that you thought this part of the program was difficult, but wait until you sea the next part. You're jumping out of the frying pan and into the fire.
- من می دانم که شما فکر می کنید این بخش از برنامه مشکل بود، اما صبر کنید تا بخش بعدی را ببینید. شما دارید از چاله در می آیید و در چاه می افتید.
اصطلاح شماره 31
Lose one's head
معنی: دستپاچه شدن
- When Mel saw a dog in the street right in front of his car, he lost his head and drove into a tree.
- وقـتی مل سگی را در خیابان درست در مقابـل ماشینش دید، دستپاچه شد و بـه یک درخت زد.
اصطلاح شماره 30
Let the cat out of the bag
معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن
- I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.
- من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم بند را به آب داد.
اصطلاح شماره 29
Keep an eye open on something
معنی: مراقب چیزی بودن
- We've asked the neighbors to keep an eye open on the house for us while we are away.
- ما از همسایه ها خواسته ایم که وقتی بیرون هستیم مراقب خانه باشند.
اصطلاح شماره 28
Cross your finger
توضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن
- we'll be crossing our fingers for you to pass your exam.
- امیدواریم (دعا می کنیم) در امتحانت قبول شوی.